دنیای تبلیغات دنیای عجیب و غریب و گستردهای است. با همان قدرتی که میتواند در کسری از ثانیه آدم را روی یک تصویر زیبا، یک کلمه منحصر به فرد و یک جمله اثرگذار میخکوب کند و فکرش را به کار بیندازد، میتواند برعکس عمل کند. یعنی نهتنها هیچ احساس مطبوعی را در وجود فرد به جریان نمیاندازد، بلکه خبری از جذابیت هم نیست و باعث میشود حس زنندهای به آدم دست بدهد و از خودش بپرسد: «این دیگه چی بود؟» یا «واقعا جای این جمله و حرف اینجا بود؟» شاید درست شبیه به تبلیغی که همین الان در ذهن خود شما پررنگ شده است.
محبوبه عظیم زاده/شهرآرانیوز - دنیای تبلیغات دنیای عجیب و غریب و گستردهای است. با همان قدرتی که میتواند در کسری از ثانیه آدم را روی یک تصویر زیبا، یک کلمه منحصر به فرد و یک جمله اثرگذار میخکوب کند و فکرش را به کار بیندازد، میتواند برعکس عمل کند. یعنی نهتنها هیچ احساس مطبوعی را در وجود فرد به جریان نمیاندازد، بلکه خبری از جذابیت هم نیست و باعث میشود حس زنندهای به آدم دست بدهد و از خودش بپرسد: «این دیگه چی بود؟» یا «واقعا جای این جمله و حرف اینجا بود؟» شاید درست شبیه به تبلیغی که همین الان در ذهن خود شما پررنگ شده است.
بدون خلاقیت، مثل آگهیهای تبلیغاتی ما
«دیگر نگران حمل تریاک در مسافرت هایتان نباشید. شربت خالص تریاک برای مصرف کنندگان طولانی مدت شیره و تریاک.» بله، میدانیم زیادی نادر و محیرالعقول است، اما باور کنید همین جملات متعلق به یکی از بنرهایی است که در یکی از شهرهای کشورمان به چشم خورده است. احتمالا شما هم مصداقها و نمونههای متفاوت دیگری را در ذهن خود دارید. البته که لازم نیست برای یافتن نمونههای بیشتر فقط روی بیلبوردهای تبلیغاتی شهر زوم کنید و یکی یکی آنها را از گذشته تا به امروز مرور کنید. همین آگهیهای بازرگانی تلویزیون هم خودش پر است از این مدل تبلیغ کردن ها. تبلیغهایی که در آنها نه خبری از جذابیت است و نه خلاقیت. شاید شبیه به همان توئیتی که چند وقت پیش یکی از کاربرها در مورد تبلیغات تلویزیونی نوشته بود: «می دونید منطق تبلیغات تو ایران چیه؟ اینه که یه خانواده خیلی پول دار و موفق هستن، اما خب تنها دلیل موفقیت اونا یه سس مایونزه!» یا «توی نصف بیشتر تبلیغات صداوسیما طرف یا میره تو یخچال یا از یخچال میآد بیرون. یکم خلاقیت داشته باشین. برین توی اجاق گاز، لباس شویی، ظرف شویی، ماکروفر و حتی دیگ.»
تبلیغ به چه قیمتی؟
مرداد سال ۹۲ بود که یکی دیگر از همین تبلیغات تعجب آور در مشهد خودمان به چشم خورد. وقتی که یک شرکت تولیدکننده محصولات لبنی در مشهد و به عبارت دقیقتر در انتهای بولوار وکیل آباد، حوالی دوراهی طرقبه و شاندیز، با بازتاب عکس آرامگاه فردوسی در عینک یک «گاو» سعی داشت محصول خودش را تبلیغ کند. تبلیغی که نه تنها در شأن شهر مشهد نبود بلکه به عقیده عام و خاص جایگاه شاعر بزرگ ایران زمین را بسیار متزلزل نشان میداد. بازتاب این تبلیغ البته در چشم مردم هم بسیار زننده بود و در مدت کوتاهی واکنشهای منفی زیادی را به دنبال داشت و در نهایت بعد از هجمههایی اصلاح شد. این روزها نیز مورد مشابه دیگری دیده میشود و در برخی از نقاط شهر، بنرهای تبلیغ یک شرکت تولیدکننده لوازم خانگی به چشم میخورد. استرابوردهایی که برند و نشان آن شرکت را دارد و در مرکز آن عنوان شهر مشهد برای جلب توجه بیشتر انتخاب شده است.
نظارتهای ارشاد دقیقا کجاست؟
این تبلیغ هم مشابه همان نمونه گذشته خود بازخوردهایی را به همراه داشت. در این میان عدهای انگشت اتهام را به سمت شهرداری مشهد گرفتند که چرا و چگونه به چنین تبلیغات سطحیای اجازه ظهور و بروز داده است. این در حالی است که تبلیغات تجاری در سطح شهر به عهده سازمان میادین شهرداری است، اما تأیید محتوای آن و آنچه قرار است در آن تبلیغ مورد نظر در معرض دید عموم قرار بگیرد، بر عهده اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی است، نه شهرداری. با این حال همین دیروز بود که بخشی از تبلیغ و نام مشهد در استرابوردها پوشانده شد.
در این میان حتی پای شعار شهر امید و زندگی هم که با نام مشهد گره خورده است به میان آمد و بیشتر از آن، نظارتی که باید توسط ارشاد صورت بگیرد، اما نمیگیرد یا آن طوری که باید و شاید صورت نمیگیرد. کاربری در توئیتر دراین باره نوشته بود: «اینکه برند باسابقه ایرانی برای تبلیغ محصولش از مشاوری با این سطح سواد استفاده میکند وحشتناک است؛ اینکه اداره ارشاد میتواند از لابه لای متون ریز مجلات سوژه شکایت کیفری پیدا کند، اما نمیتواند بر محتوای تبلیغات محیطی شهر نظارت کند نیز وحشتناک است؛ اما میدانید وحشتناکتر چیست؟ وحشتناکتر این است که روزنامه نگاران و برخی که مدعی رسانهاند، شعار امید و زندگی را در تقابل با یک شهر زیارتی و مذهبی بدانند.»